هیچ هم زیبا نبودی، من تو را زیبا کشیدم
بی جهت اغراق کردم، دلبر و رعنا کشیدم
دلخوش ِ نیلوفری در گوشة مرداب بودی
من تو را مهتاب گون تا آسمان بالا کشیدم
من چه بی انصاف بودم با ترازوی ِ دلم که
تار ِ مویت را برابر با همـه دنیـا کشیدم
با چه رویی بعد از این شعر ِ"نظامی"را بخوانم
بس که "مجنون" بودم و بیخود تو را "لیلا" کشیدم
بعد از این خوش باش با او، می روم از خاطراتت
خاطرت آسـوده باشد از خیالت پا کشیدم :)
یه دیالوگ تو یه فیلمی بود که میگفت:
« من کنارِ تو یه آدم دیگه ام
آدمی شبیه تر به خودم . . .»
بنظرم اوج خوشبختی همینه که یه نفر رو
داشته باشی که نخوای جلوش
کس دیگهی باشی ، خودت باشی خودِ خودت
همون جوری که دوست داری بخندی
همینجوری که دوست داری غذا بخوری
اصلا همونجوری که تو ذهنت
با خودت حرف میزنی باهاش حرف بزنی
یکی که درست مثل تو باشه . . .
دلتنگ شده ام
نمیدانم شاید برای تو
شاید برای دیروز هایی که با تو گذشت . . .
از اینجا صدایت میکنم
تو از آنجا بغلم کن(:
دلم گرفته . . .
من کیم؟ 😄
من همان دختریم که صدها بار شده شکسته ولی هنوز پی آروزهاشَ، هنوز امید دارد، درونِ در من وجودِ که هنوز امید دارد هنوز میجنگه، هنوز با چندین بال بلند شده
دختری از جنسِ قوی بودن را نماد میکند .
ویران شده ولی باز میخندد .
از هیچ چیزی نترسیده
کسی که از جواب منفی (نه) پرهیز کرده
بیهوده عمرشِ تلف شده
ولی از نقطهٔ اول آن را به طور متمایز ساخته
من همان هستی بی طلبانه
همه کارام با بسم الله شُروع میکنم
من همانم که همانم که همانم میمانم ؛ یک روزی میشه صدای موفقیتش گوش همه رو کر میکنه؛
فریاد میزنه چون به مقصدش قول رسیدن داده .
اسمشو قلب زرد گذاشتم!
نه به خاطر اینکه رنگ مورد علاقشه ویا اینکه خودم این رنگ رو دوست دارم... !
به خاطر اینکه دوست داشتم خودش و خاطراتش مثل یه راز توی دلم بمونه.💛
قلب زرد یعنی:
•دلت تنگ یه نفر باشه و نتونی ببینیش
•شب ها بیخوابی زده باشه به سرت و تنها چیزی که مثل یه مسکن باعث آرامش میشه تا آروم چشات رو ببندی و غرق توی رویای دیدنش بشی صدای خودش باشه!
•وقتی ببینیش یا صداشو بشنوی اونجاست که دستت رو روی قلبت میزاری و میبینی که محکم می زنده!خیلی محکم !
•شبیه یه برگِ زردِ خشکِ پاییزی باشی که تا یه باد آروم بیاد از شاخه جدا میشه و میفته روی زمین
معلم ادبیات مون برامون عشق رو این شکلی توصیف می کرد:
عشق یعنی نرسیدن
عشق یعنی دوست داشتن یه نفر ولی هیچ وقت مال تو نباشه
زمانی که بتونی از راه دور یه نفر رو دوست داشته باشی و از عشق و علاقت کم نشه
هرچند وقتی میدونی مال تو نیست
اونوقت بدون که عاشقی
عشق مثل گیاه عَشَقه هست که دو شاخه اون ابتدا از یک ریشه هستن
ولی وقتی بزرگتر میشن مثل یه خط موازی رشد میکنن و هیچ وقت بهم نمیرسند.
ولی از نظر من قشنگی اون دوتا شاخه موازی که تا بالا میره اینه که هر دو از یه ریشن
شاید به هم نرسن ولی پا به پای هم رشد میکنن واگه یه شاخه اون گیاه رو بزنی اون یکی هم طاقت نمیاره و پایان هر دو یکی هستش:)
✍🏻| به قلم : تازه کار
سلام سلام من نویسنده جدید هستم خب همین دیگع.
اگه از چند سال پیش که رفتی اشک هامو جمع می کردم میتونستم باهاش به تموم خشکسالی ها پایان بدم .
از یه طرفم میتونستم به اقیانوس اضافه کنم
فقط شب میتونم متکا نرم و سفیدمو خیس کنم و صبح با عرق سرد بلند بشم و باز هم نقاب زیبامو بر لب بزنم
همین چند لحظه پیش فکر میکردم دیگه عاشقت نیستم.
چرا هر وقت بهت فکر میکنم خاطراتت توی ذهنم مرور میشه؟