اگه از چند سال پیش که رفتی اشک هامو جمع می کردم میتونستم باهاش به تموم خشکسالی ها پایان بدم .
از یه طرفم میتونستم به اقیانوس اضافه کنم
اگه از چند سال پیش که رفتی اشک هامو جمع می کردم میتونستم باهاش به تموم خشکسالی ها پایان بدم .
از یه طرفم میتونستم به اقیانوس اضافه کنم
فقط شب میتونم متکا نرم و سفیدمو خیس کنم و صبح با عرق سرد بلند بشم و باز هم نقاب زیبامو بر لب بزنم
همین چند لحظه پیش فکر میکردم دیگه عاشقت نیستم.
چرا هر وقت بهت فکر میکنم خاطراتت توی ذهنم مرور میشه؟